Tuesday, October 15, 2013

MMA  FIGHTERS :


MMA , is a full contact combat sport that allows the use of both striking and grappling techniques, both standing and on the ground, from a variety of other combat sports. The roots of modern mixed martial arts can be traced back to the Persians .

Saturday, October 12, 2013

sean sian MMA

MMA -I can attest to the fact that Sean Sian is a very simple, humble and well-meaning person. This is not malice but instinct, nature of the beast."


Thursday, June 4, 2009

انشای مونا دختر 16 ساله بهایی چند ماه قبل از اعدام


انشای مونا دختر 16 ساله بهایی چند ماه قبل از اعدام

موضوع انشا: آزادی میوه اسلام است. هرکس آن را چشیده بهره برده است.
متن انشای مونا : آزادی درخشنده ترین کلمه در میان کلمات درخشان موجود در دنیاست.
بشر همواره درباره آزادی سوال پرسیده و خواهد پرسید که چرا از آن محروم بوده است؟
چرا از زمان آغاز حیات بشر بر روی این سیاره آزادی وجود نداشته؟ همیشه افرادی نیرومند
و بی انصاف بوده اند که بخاطر خواسته های شخصی شان به هرگونه جور و ستمی
متوسل شده اند.
چرا در کشور من هم کیشانم از خانه هایشان ربوده میشوند؟ شبانه و با لباس خواب به
مساجد برده میشوند و شلاق و کتک میخورند؟ و همانگونه که اخیرا در شهر خودمان
(شیراز) دیده ایم خانه هایشان غارت و آتش زده میشوند؟
صدها نفر با ترس خانه هایشان را ترک میکنند. چرا؟ بدلیل نعمت آزادی ای که اسلام آورده؟
چرا من آزاد نیستم تا عقایدم را در این جامعه بیان کنم؟ چرا آزادی بیان نداشته ام بطوریکه
در نشریات بنویسم و در رادیو و تلویزیون درباره عقایدم حرف بزنم؟
چرا نمیتوام بگویم یک بنیانگذار نوین جهانی با حقایقش آمده تا ما را راهنمایی و یاری کند تا
باشیم آن طوری که براستی باید باشیم؟ بهاالله یک کتاب جدید آورده است. کتابی که ما را از
دشمنی و عداوت نجات خواهد داد. ما را از تبعیض می رهاند. ما را از تفکرات جناحی و
خشونت آزاد میکند. کتاب او مادر همه کتابها میتواند باشد و من هنوز اجازه ندارم تا درباره
آن صحبت کنم یا این آگاهی را در اختیار جامعه خود قرار دهم. بله! آزادی و اختیار هدیه
خداست و هدیه خوبی است برای من!!!!


مونا محمودنژاد 16 ساله
تاریخ اعدام : 28 خرداد 1362 - زندان عادل آباد شیراز
جرم : عدم انکار دیانت بهایی

Friday, April 17, 2009

یك زندانی بهایی از نگاه همكلاسی قدیمش در ایران


یك زندانی بهایی از نگاه همكلاسی قدیمش در ایران

با درود بر هموطنانم ،
بدنبال مطلبی در فضای اینترنت می گشتم كه دیدن خبری میخكوبم كرد نام شخصی در آن خبر بود كه مرا به گذشته های دور – حداقل 25 سال پیش - می برد خبر مزبور در مورد آخرین وضعیت دو زندانی عقیدتی بهایی در مشهد به نامهای جلایر وحدت و سیما اشراقی بود جلایر همكلاس قدیمی ام در دبیرستانی در مشهد بود وقتی برگشتم به آن زمان ، یادم میاید در آن سن و سالها كه ما بچه دبیرستانیها فكر می كردیم با سیگاركشیدن و حرفهای ركیك به هم زدن ، خودمان را بزرگ نشان می دهیم از جلایر ( تنها همكلاسی بهایی ام در آن سالها ) حتی یك كلمه حرف زشت یا فحشی نمی شنیدیم . یك روز با چند تا از همكلاسیها در حال ردوبدل كردن شماره تلفن دختران بودیم كه جلایر هم رسید خواستم به او هم شماره ای بدهم ولی وی با خنده و شوخی حتی حاضر نشد نگاهی به شماره ها بیندازد همان وقت بود كه با طعنه به وی گفتم : " ای بابا ، تو كه از ما مسلمونا مسلمون تری " بعدها رابطه ام با وی صمیمی تر شد چرا كه داوطلب شده بود بی هیچ چشمداشتی به من و دو نفر دیگه از بچه های كلاس درس بدهد . با اینكه همه بچه های كلاس می دانستند بهائیها بعد از دیپلم نمی توانند كنكور بدهند و وارد دانشگاه شوند ولی نمی دانم این چه رازی بود كه همه بچه بهائیها تا كلاس آخر دبیرستان از شاگرد اولای كلاس محسوب می شدند كه البته جلایر هم از این قاعده مستثنی نبود .
سالهای آخر دبیرستان بود كه روزی شنیدم پدر جلایر را بخاطر بهایی بودن ، اعدام و مادرش را هم به حبس ابد محكوم كرده اند خیلی ناراحت و نگرانش شدم و نمی دانستم چگونه با وی مواجه شوم و چی بهش بگم ؟ ( راستش ته دلم احساس خجالت میكردم و خودم را یه جورایی مقصر میدانستم چون پدرش توسط مسلمونا یعنی همكیشهای من اعدام شده بود ) ولی وقتی با جلایر مواجه شدم ناگهان دلم لرزید چون اصلا جلایر آن روز با روزهای قبل از این واقعه تفاوتی نكرده بود آنجا بود كه برای اولین بار فهمیدم كه اون از یك چیزی برخوردار است كه من از آن بی اطلاعم و همان موجب شده بود كه هیچگاه لبخند از چهره اش حتی در بدترین مصائب ، هم محو نشود ( بعدها شنیدم شوهر خواهر جوان وی نیز زندانی شده و جلایر سرپرستی خانواده خواهرش همچنین برادر و خواهر كوچكترش را نیز در آن شرایط بعهده داشته است ) از جلایر در مورد آن چیزی كه وی را اینجور محكم و مسرور نگه داشته ، سؤال كردم – می دانستم اعتقادش به بهائیت موجب سرزدن چنین رفتاری از وی شده اعتقادی كه به نظر من مانند نیرویی نامرئی پشت وی را در مصائب مختلف راست نگه میداشت و او را از هر گزندی در برابر فساد و دشمنی حفظ می كرد كه متاسفانه من و امثال من از آن بی بهره ایم – در برابر پرسشم خندید و با شوخی موضوع صحبت را عوض كرد البته من ول كن نبودم و بقول جوانهای ایران امروزی " سیریش " شدم ولی او كسی نبود كه به این سادگی پاسخم را بدهد و همیشه به شوخی ، موضوع صحبت را عوض می كرد بالاخره یك روز با عصبانیت ازش پرسیدم : " بابا حرف حساب دین شما چیه؟ بهاییها چی میگند ( می گویند ) كه اینطور آدمهای خوبی مثل تو را به جامعه تحویل داده ؟" جلایر كه این بار متوجه عصبانیت من شده بود ، كوتاه آمد و با لبخند گفت : " میخوای بدونی ؟ برو قرآن را -خودت - درست بخوان و به تعالیم اسلام درست عمل كن " خواستم باز با وی به بحث بپردازم كه طبق روال گذشته با شوخی از موضوع گذشت .این سخنش مرا به فكر انداخت و فهمیدم همه این چیزهایی كه در تلویزیون و مدارس از بچگی در مورد بهائیت و دشمنی اش با خدا و اسلام به گوشمان خوانده اند ، دروغی بیش نبوده و همانطوریكه تندروهای مسیحی علیه اسلام و حضرت محمد به تهمت ودروغپردازی می پردازند تندروهای اسلامی هم چنین رفتاری با بهاییان و بـهائیت دارنـد ( یـك بهایی بجـای آنكه مـرا بـه دیانتش دعـوت كند از من می خواهد كه تعالیم دینم را درست اجرا كنم !) .
پدر جلایر ، سرهنگ ارتش بود و وقتی آدم كلمه" سرهنگ " را پیش از نام شخصی میشنود انتظار دارد با یك آدم تنومند كه دارای خدمه و ثروت بسیاری هم باشد برخورد كند ولی وقتی من یك بار پدر جلایر یعنی سرهنگ وحدت را دیدم به برداشتهای خودم شك كردم و بنظرم آن سرهنگهایی كه من در ذهنم دیده یا ساخته ام باید یك جاهایی كارشان ایراد داشته باشد كه توانسته بودند آنگونه تصویری از خود بسازند سرهنگ وحدت شخصی بود با قد و ظاهری معمولی و چهره ای بشاش ، خانواده جلایر تا زمانی كه سرهنگ وحدت اعدام شد در یك خانه اجاره ای زندگی می كردند و اتومبیلشان هم یك فیات سبز قدیمی بود و آنطور هم كه شنیدم همان را هم قسطی خریده بودند( از این مطمئنم كه حتی یك ریال پول نادرست ( حرام ) به خانه آنها وارد نشده چرا كه اگر غیر از این بود ، سرهنگ مملكت میتوانست حداقل یك آلونكی متعلق به خودش داشته باشد نه آنكه تا آخرین لحظات عمر در اجاره نشینی بسر برد ) . جلایر همیشه شاد بود با اینكه می دانست از تحصیلات دانشگاهی محرومست ولی تا آخرین روز تحصیل در دبیرستان از بهترینهای كلاس بود ! ولی ما ها برای رسیدن به دانشگاه هزار جور كلاسهای فوق برنامه و كنكور می رفتیم تازه همیشه هم مضطرب و نگران بودیم كه چی میشه ! وای به زمانی كه كنكورهم قبول نمی شدیم آنوقت خیلیهامون به بیماری افسردگی مبتلا می شدیم . فكر كنم یكی از تفاوتهای تربیت افرادی مانند من با امثال جلایر این بود كه ما را از بچگی تربیت می كردند تا در كنكور قبول شویم ولی جلایرها را تربیت می كنند تا آدم شوند ، دزدی نكنند ، دروغ نگویند ، فحش ندهند و ...با آنكه جلایر مثل بعضی از ماها اهل تفریحاتی نظیر پارتی های شبانه نبود ( حتی یك نخ سیگار هم نمی كشید ) ولی از همه ی ما شادتر و شنگول تر بود ولی ما حتی تو تفریح هم حرص می زنیم و به هر كاری دست می زنیم تا شادتر شویم ولی آخرش میبینیم هنوز نه شادی و نه چیز دیگری بدست آوردیم . من با شناختی كه از جلایر و خانواده اش دارم مطمئنم حتی در شرایط كنونی هم آنها شادند ! ( آیا خدا آنها را بیشتر از ما دوست دارد كه به آنها چیزی عطا كرده و به ما نداده است ؟ از عدل خداوندی این بعید است پس شاید مقصر خود مائیم كه برای یافتن آن چیز قدمی برنداشته ایم و خود را مشغول روزمره گی كرده ایم ؟ )
در خبری كه خواندم ذكر شده بود كه جلایر وحدت مدت دو ماهست بدون ملاقات در انفرادی محبوس می باشد برایم بسیار جای تاسف دارد كه گروهی به هر دلیلی خود را صاحب این اجازه و حق می دانند كه مادر و فرزندی را ماهها دور از دیدار هم نگهدارند ؟ یا كسی را كه هیچ آزاری به دیگران نمی رساند را ماهها از حق حیات – كه خداوند برای هر بنده اش مقدر فرموده – فقط بدلیل آنكه با آنها همعقیده نیست در انفرادی نگهدارند !؟ راستش الآن همان حسی را دارم كه پس از اعدام پدر جلایر داشتم و یك جورایی خود را در این ظلم مقصر میدانم ( شاید علت نوشتن این مطلب هم همین بوده شاید كمی از ناراحتی وجدانیم كاسته شود ) . بنظرم اگر این اشخاص لحظه ای خود را بجای جلایر و مادرخود را بجای مادر جلایر بگذارند مطمئنا به قبح عمل خود پی می برند و دیگر راضی نمی شوند با محروم كردن مادری از دیدار فرزندش اینچنین دردی را به جسم و جان مادری مسن وارد آورند . براستی كدام دین و آئینی به پیروانش اجازه داده كه مادری را از دیدار فرزندش محروم كنند تا مثلا آن فرزند به آن دین بگرود حتما بازداشت كنندگان جلایر وحدت بهتر از من می دانند كه مقام مادر در دین اسلام چقدر والا و ارجمند است آنچنان كه خداوند بخشنده و مهربان بهشت را زیر پای آنها قرار میدهد پس به حرمت كلام مقدس به مادران جامعه مان باید حرمت گذاریم و با شكستن قلب مادری كه آرزوی دیدار فرزندش را دارد دنیا و آخرت خود را نشكنیم .
همچنین از اینترنت متوجه شدم كه در چند ماهه اخیر نه فقط جلایر بلكه بهاییان بسیاری نیز به اتهام تبلیغ دین بهایی در ایران دستگیر شده اند نمی دانم معنای این اتهام چیست ! ولی هر چه باشد به جلایر كه دانش آموزی مؤدب و كم صحبت بود ، نمی چسبد . چونكه همانطور كه پیش از این هم گفتم این فرد پاسخ پرسشهای دینی مرا كه از دوستان نزدیكش بودم را نمی داد چه برسد به تبلیغ بهائیت بطور گسترده ، البته اذعان دارم اخلاق و رفتار وی آنچنان است كه هر كس با وی برخورد كند مجذوب شخصیت وسلوكش میشود لذا از روی كنجكاوی از وی خواهد پرسید : تربیت یافته كدام مكتب و آئین است ؟ و خود و خانواده اش به چه اعتقاد دارند كه فرزندی با چنین خصلتهای انسانی را به جامعه تحویل داده اند ؟ البته من به درستی و حقانیت حضرت محمد و دیانت اسلام اعتقاد راسخ دارم ولی نمی توانم از اشخاصی مانند جلایر بسادگی بگذرم چرا كه دینی كه بتواند دست پروردگانی نظیر وی داشته باشد كه با آنهمه ظلمی كه به ایشان میشود باز هم سپاس خدای را گویند و دست از دیانتشان نشویند حتما دینی آسمانی است نه ساخته زمینیان . معتقدم تنها دین الهی قادر است مؤمنانی مانند جلایر پرورش دهد كه در زندگیشان دروغ نگویند ، مال كسی را نخورند ، برای رسیدن به موفقیت زیر آب كسی را نزنند و از این قبیل رفتارهایی كه هر روزه ما متظاهرین اسلامی برای رسیدن به امكانات مادی بیشتر میكنیم انجام ندهند . چه خوب بود بجای بازداشت كردن بهاییان ، با آنها به گفتگو می نشستیم تا رمز كردار و رفتارشان را در میافتیم و اگر هم بهائیت را نادرست میدانیم با استدلال و منطق آنها را به راه صواب هدایت میكردیم نه آنكه بزعم خود با زندان انداختن ایشان ، صورت مساله را پاك كنیم چون این روش ( زور ) تنها كارآیی كه دارد اینستكه نشان می دهد بهاییان حرفشان حق و درست است و چون ما نمی توانیم به ایشان پاسخ و دلیلی منطقی بدهیم پس از ترس آنكه ایرانیان در مواجهه با كلام درست بهاییان به دین آنها بگروند آنها را به زندان می اندازیم تا صدایشان بگوش كسی نرسد در حالیكه این روش شاید 100 سال قبل جواب می داد ولی در این عصر كه همگان به اینترنت و ماهواره دسترسی دارند دیگر نمی توان با زور ، تهدید و سانسور جلوی گسترش عقیده یا مذهبی را گرفت و با دستگیر كردن بهاییان ، موجبات كنجكاوی و توجه بیشتر ایرانیان به بهائیت می شویم تا دور كردن آنها از این دین و اینست پیامد به زندان انداختن جلایر وحدت و سیما اشراقی و...
در خاتمه از همه كسانی كه این نامه را خواندند بسیار سپاسگذارم چون می دانم قلمی نارسا و ناقص دارم و البته ادعای نویسندگی هم ندارم و فقط این را نوشتم شاید از زحمات بی شائبه جلایر در دوران تحصیلم قدردانی كرده باشم و البته بزعم ناچیز خود عدالت و انصاف را نیز در حق بهاییان بیدفاع، یادآوری مسئولین حكومت ایران كرده باشم .( باشد كه همه عاشق باشیم )
از گوشه ای در این دنیا
همكلاسی قدیم

Monday, November 17, 2008

دکتر علیمراد داوودی



.: اایران دوستی بهائیان
از جمله مطالبی که در امر مبارک درباره ی آنها تأکید شده و زیاد هم شده است مسأله ی توجّه به وطن و حبّ وطن است. به صریح بیان حضرت عبدالبهاء همه چیز را می شود تحمّل کرد جز خیانت به وطن را.[1] همین طور حضرت ولی امرالله می فرمایند احبّا به اوطان خویش تعلّق شدید دارند.[2] از جمله توصیه هایی که حضرت عبدالبهاء و …
از " ایران دوستی بهائیان "بیشتر بخوانید...
اصول عقاید اهل بهاء
دیانت بهائی که یکصد و سی و پنج سال پیش از این از خاک پاک ایران برخاست[1] و به تدریج در سراسر جهان منتشر گردید و جمع کثیری از تمام ملل و قبایل و اقوام در زمره ی پیروان آن جای گرفتند در موطن اصلی خود چنانکه باید و شاید شناخته نشد، اصول و فروع تعالیم آن بر بسیاری از ایرانیان مجهول ماند، اقسام سوء تعبیر در این باره رواج گرفت و …
از " اصول عقاید اهل بهاء "بیشتر بخوانید...
عدم مداخله در امور سیاسی
یکی از دوستان بهائی ما تعلیم عدم مداخله در امور سیاسی را به نام « تعلیم حرز» تسمیه کرده، به این معنی که تعلیمی است که حرز احبّای الهی است، حرز امرالله است، و حرز می دانید وردی است، ذکری است، دعایی است که یا می خوانند یا می نویسند و به بازو می بندند برای اینکه حافظ انسان باشد…
از " عدم مداخله در امور سیاسی "بیشتر بخوانید...
منتخباتی از کتاب اقدس
برخی گمان می برند که کتاب اقدس تنها کتاب احکام است. این گمان ناروا است، نه جمیع احکام در کتاب اقدس است و نه جمیع آیات کتاب اقدس درباره ی احکام است. کتاب اقدس کتاب عقاید است، کتاب حقایق است، کتاب اصول است، کتاب نظم بدیع است، کتاب اخلاق است… و ضمناً کتاب احکام است…
از " منتخباتی از کتاب اقدس "بیشتر بخوانید...
تربیت در آئین بهائی
آغاز سخن در هر گفتاری که به قصد ورود در یکی از مباحثات امری بنگارند باید این باشد که « آنچه من توانسته ام بخوانم و از آنچه خوانده ام بفهمم و از آنچه فهمیده ام بنویسم این است…» تا مبادا خواننده ای گمان برد که نویسنده را ادّعای استیفای مطلب بوده است. شاید بتوان گفت که …
از " تربیت در آئین بهائی "بیشتر بخوانید...
وحدت عالم انسانی
شنیده اید که حضرت ولی امرالله فرموده اند تعالیم روحانی دیانت بهائی را می شود در یک تعلیم تخلیص کرد و آن « وحدت عالم انسانی » است و جز آن همه ی تعالیم دیگر در حکم فروع و ملحقّات و حواشی همین تعلیم اصلی اساسی است. ‌‌[1] با توجّه به همین بیان مبارک و بسط آن می توانیم به صراحت بگوییم که دیانت بهائی دیانت وحدت است…
از " وحدت عالم انسانی "بیشتر بخوانید...
گالری عکس
در این بخش تعدادی از تصاویر ایشان را ملاحظه می کنید ، از کسانی که تصاویری از ایشان دارند تقاضا می شود برای ما ارسال کنند. ادامه مطلب
سخنرانی ها
در این بخش می توانید فایل صوتی سخنرانی های ایشان را دانلود کنید. به علت بالا بودن حجم فایل ها از نرم افزارهای مدیریت دانلود استفاده کنید. ادامه مطلب
شرح زندگی
علی مراد داوودی در سال 1922 در قریه کوچک شمس آباد واقع در شمال غربی ایران متولد شد. این قریه در بخش ترک زبان کشور واقع شده و ... ادامه مطلب
بالای صفحه
©2007-2008 .:دکتر علیمراد داوودی:.

Monday, August 18, 2008

حقوق بشر






اعتراض به نشراکاذیب و حمله به بهائیان
تحولات اخير بخصوص با توجه به شيوه مداوم مقامات ايرانى، كه ابتدا اتهامات دروغينى را بر عليه بهائيان جعل مى‌كنند و بعد با تكرار گسترده همان جعليات آن ها را معتبر جلوه مى‌دهند، نگران كننده شده است. قصد از اين اتهامات ايجاد جوّى از عدم اعتماد و نفرت نسبت به بهائيان در ميان توده‌هاى مردم است تا تجاوزات فاحش به حقوق انسانى اين جامعه مورد تأييد قرار گيرد.
Wed / 13 08 2008 / 22:03ایران امروز - دفتر سازمان ملل جامعه جهانی بهائی با نشر بیانیه ای در روز ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ به نشر اکاذیب در رابطه با خانم شیرین عبادی و حمله به جامعه بهائی اعتراض کرد. در این بیانیه که در رابطه با اتهامات اخیر مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بهائی بودن دختر شیرین عبادی، ‌برنده جایزه صلح نوبل، انتشار یافته است ‌از جمله آمده است که مقامات ایرانی تلاش دارند به تعصب علیه جامعه بهائی دامن زده و هرگونه همدردی با افراد تحت فشار این جامعه را با اتهام و برچسب همکاری با صهیونیزم بی اثر سازند.متن بیانیه جامعه بهائی به شرح زیر است.بيانيه‌اى از جامعه جهانى بهائى١٢ اوت ٢٠٠٨اتفاقاتى كه پس از دستگيرى اعضاى هيأت هفت نفرۀ رسيدگى به امور اوليۀ جامعۀ سيصد هزار نفرۀ بهائيان ايران، موسوم به 'ياران ايران'، در سه ماه قبل پيش آمده؛ نگرانى بهائيان سراسر جهان در بارۀ سرنوشت پيروان اين آئين در ايران را تشديد كرده است. گزارش‌هاى منتشر شده در رسانه‌هاى خبرى تحت حمايت دولت حاكى از تلاش مقامات ايرانى براى استفاده از رسانه‌هاى عمومى در شايع كردن اتهاماتى مبنى بر فعاليت اين زندانيان در طرح‌هاى براندازى در ايران است. متهم كردن خانم شيرين عبادى، وكيل سرشناس حقوق بشر و برندۀ جايزۀ صلح نوبل، نيز كه به اتفاق همكارانش آمادگى خود را براى دفاع از بهائيان اعلام كرده، طرح ديگرى براى ادامۀ محروم نگه داشتن اين افراد از حق داشتن وكيل است.در حال حاضر بهائيان در سراسر ايران در معرض خشونت‌هاى روزافزونى هستند كه در هفته‌هاى اخير به صورت سلسله‌اى از آتش سوزى‌هاى عمدى در خانه‌ها و املاك آنها به وقوع پيوسته است. (مراجعه کنید به گزارش "خانه و وسائل نقليۀ بهائيان ايران هدف آتش‌سوزى‌هاى عمدى قرار گرفته‌اند"). تبليغات گسترده‌اى كه از سه سال پيش در جهت بدنام كردن بهائيان در رسانه‌هاى عمومى آغاز شده همچنان ادامه دارد و اين جامعه را در معرض دستگيرى‌هاى بى دليل، بازداشت، بازجوئى، تفتيش منازل، محروميت از كسب، ممنوعيت از ورود به مؤسسات آموزش عالى، بدگوئى صاحبان منابر و توهين در كلاس‌هاى مدرسه قرار داده است. تحولات اخير بخصوص با توجه به شيوه مداوم مقامات ايرانى، كه ابتدا اتهامات دروغينى را بر عليه بهائيان جعل مى‌كنند و بعد با تكرار گسترده همان جعليات آن ها را معتبر جلوه مى‌دهند، نگران كننده شده است. بديهى است كه قصد از اين اتهامات ايجاد جوّى از عدم اعتماد و نفرت نسبت به بهائيان در ميان توده‌هاى مردم است تا تجاوزات فاحش به حقوق انسانى اين جامعه مورد تأييد قرار گيرد و يا حداقل مورد سؤال واقع نشود. علاوه بر اينها مقاماتى كه خودشان برانگيزانندۀ اين تنش‌ها هستند فريب‌کارانه به بهائيان مى گويند كه در صورت وقوع خشونت‌هاى توده‌اى قادر به حفظ امنيت آنان نخواهند بود.اولين مورد از گزارش‌هاى تحريك كننده اخير در يك رسانه خبرى مورد حمايت دولت ايران اين بود كه هفت بهائى زندانى "اعتراف كرده‌اند" كه در تشكيلاتى "غيرقانونى" وابسته به اسرائيل فعال بوده اند — تحريف فاحشى از واقعيات كه توسط جامعۀ جهانى بهائى مطلقاً تكذيب شده است. (مراجعه کنید به گزارش "بهائيان اتهام فعاليت‌هاى غيرقانونى در ايران را تكذيب می‌كنند").چند روز بعد، وقتى معلوم شد كه خانم شيرين عبادى و همكارانش آماده پذيرفتن وكالت اين زندانيان بهائى هستند، همان رسانه اتهامات كاذبى را در رابطه با ابراز قدردانى جامعه بهائيان از خانم عبادى و همكارانش منتشر كرد و نوشت: "مركزيت فرقه صهيونيستى بهائيان در اسرائيل با ارسال نامه‌اى به شيرين عبادى، از اقدامات وى در برگزارى كنفرانس مطبوعاتى 'حق آموزش و پرورش' تقدير كرد و آن را نشان حسن نيت، صداقت و شجاعت شيرين عبادى و همكارانش دانست". اين رسانه فعاليت‌هاى خانم عبادى در دفاع از حقوق دانشجويان بهائى را "مشكوك" عنوان كرد.بلافاصله پس از انتشار اين متن مطالبى در مطبوعات مبنى بر بهائى بودن دختر خانم عبادى نيز منتشر شد. بهائيان اعتقاد خودشان به اين آئين را پنهان نمى‌كنند و اگر دختر خانم عبادى بهائى بود شخصاً اين مطلب را اعلام مى‌كرد؛ اما هم او و هم خانم عبادى به تأكيد اين مطلب را تكذيب كرده‌اند و جامعۀ جهانى بهائى نيز تأييد مى‌كند كه ايشان عضو جامعۀ بهائى در هيچ كشورى نيست.بديهى است قصد از انتشار اين شايعات دامن زدن به تعصبات و ترس‌هاى غير منطقى است. اين كار نمونه ديگرى از روش‌هاى شناخته شده مقامات ايران است كه هر فرد يا گروهى را كه در حمايت از بهائيان ابرازى بكند بلافاصله در معرض اتهامات واهى و روش‌هاى ارعاب آميز ديگر قرار مى‌دهند. بهائيان از اين كه افراد و گروه‌هاى مختلف به طور روزافزونى به دفاع از آنها برخاسته و در برابر اين فشارها شجاعانه ايستادگى مى كنند خوش‌حالند. اين تلاش آشكار براى اين كه رابطۀ مستقيم و شفافِ مركز جهانى بهائى با بهائيان ايران به صورت یک توطئه جلوه داده شود و بر اساس آن 'ياران ايران' به عنوان تشكيلاتى سرى شناخته شود كه از اسرائيل دستور مى‌گرفته، به همان اندازه مضحك است كه كوشش براى بدنام كردن خانم عبادى در همان نوشته كه مى گويد: "صهيونيست‌ها براى اعطای جايزۀ صلح نوبل به شیرین عبادی تلاش گسترده‌ای داشته‌اند."علیرغم ادعاهاى مكرر مقامات ايرانى كه بهائيان عوامل صهيونيزم هستند، آنها همواره آگاه بوده‌اند كه استقرار مركز جهانى آئين بهائى در حيفا نتيجۀ تبعيد حضرت بهاءالله، مؤسس اين آئين، به دستور مقامات ايرانى و عثمانى، بيش از هفتاد و پنج سال قبل از تأسيس كشور اسرائيل، به اين سرزمين است. مقالۀ مذكور در بارۀ ابراز قدردانى بهائيان از سازمان خانم عبادى، خبر مربوط به كنفرانس مطبوعاتى را که به آن اشاره می‌کنند كاملا ً تحریف کرده است. اين كنفرانس در واقع در تاريخ دوم اكتبر ٢٠٠٧ توسط مركز مدافعان حقوق بشر براى آكاهى دادن دربارۀ همۀ كسانى كه از حق تحصيل محروم هستند برگزار شد. بهائيان فقط يكى از گروه‌هائى بودند كه وضعيت‌شان در اين كنفرانس مطرح شد. نمايندۀ بهائيان در يك گزارش پنج – ده دقيقه‌ای دشوارى‌هاى وضعيت محصلين بهائى در ايران را كه به طور مداوم از ورود به مؤسسات آموزش عالى محروم بوده‌اند بيان كرد. جريان اين كنفرانس توسط گزارشگران به داخل و خارج ازكشور مخابره شد.'ياران ايران' از اين نخستين گام مثبت در تاريخ طولانى مصائب بهائيان در آن كشور چنان مسرور شدند كه در تماسى با بيت العدل اعظم، مركز جهانى اين آئين، اين خبر را اطلاع دادند. دادن اين قبیل اطلاعات از جانب 'ياران ايران' به بيت العدل اعظم و پاسخ تشويق آميز و رهنمود اين نهاد به آنها به هيچ عنوان عمل بى‌سابقه‌اى نبوده است.در ٢١ نوامبر ٢٠٠٧ بيت العدل اعظم در پاسخ به 'ياران ايران' توصيه كرد كه راه‌هاى ارتباط با ساير افراد و مؤسساتى كه با مشكلات بهائيان همدردى دارند را بررسى كنند و به تلاش براى يافتن راه‌هاى قانونى در دفاع از حقوق دانشجويان بهائى ادامه دهند. در عين حال به آنها توصيه شد كه مراتب قدردانى جامعه بهائيان ايران را به مركز مدافعان حقوق بشر ابلاغ كنند.حكومت ايران از هر ابزارى كه در اختيار دارد براى بدنام كردن جامعه بهائيان ايران استفاده مى‌كند و بعد هر وقت كه بخواهد، در فضاى مسمومى كه خودش ايجاد كرده، مى‌گويد فلان كس بهائى است. خانم عبادى اولين كسى نيست كه اين روش در باره‌اش اعمال شده است. خانم عبادى به عنوان يك وكيل از افراد و گروه‌هائى با سوابق گوناگون دفاع مى‌كند و اين به آن معنا نيست كه او الزاماً به اعتقادات آنها باور دارد. سؤال اين است كه رسانه‌هاى تحت حمايت دولت با ادعاى اين كه دختر او بهائى است مى‌خواهند چه شبهه‌اى را القا كنند؟